دوباره جمعه شد و یک مدینه از اندوه
درون سینه مولای بی‌نشان می‌رفت
دوباره جمعه شد و با کتیبه‌ای از غم
غزل به سوی فراقش دوان دوان می‌رفت
خدا کند که همین جمعه بشنود کعبه
صدای زنگ ظهورش به گوش جان می‌رفت